بارادباراد، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 13 روز سن داره

پسر کوچولوی ما

آقا باراد پسر مودب مامان و بابا

    پسر عزیزم تو بهترین و مودب ترین پسر دنیایی وقتی عکساتو نگاه میکنم می بینم که هر جا نشستی آقا و مودبی مثل یه دسته گل.. خودت نگاه کن ببین چقدر پسر خوبی هستی !!! چه تو مهمونی .. چه توی ماشین.. چه توی خونه.. حرررررف نداری.. گل پسری ... قند عسلی فدات بشم         ...
10 آذر 1393

لباس سقا

  عزیزم چون این مدت حسابی سرگرم کار بودم خیلی دیر دارم عکس های روز عاشورا و پوشیدن لباس سقا رو برات میزارم انشاله امام حسین (ع) خودش همیشه حافظت باشه پسر قشنگم . چقدر هم این لباس ها بهت میاد عشق من. ببین چقدر خوشگل شدی عزیزم ... به جای جای دلم جای پای تو ست حسین خوشم که حنجره ام نینوای تو ست حسین هزار چشمه اشکم اگر دهند به چشم خدا گواهست که وقف عزای تو ست حسین       ...
10 آذر 1393

تاب تاب عباسی..

  مامانی... بابایی.. من امروز خیلی حوصلم سر رفته    یکی باهام بازی کنه اصلا یکی بگه چیکار کنم حوصلم سر نره   ووووای خسته شدم  تا کی اینجا بشینم؟؟؟!!!! آخ جون تاب بازی مرسی مامان مرسی بابا تاب تاب عباسی خدا منو نندازی.. تاب تاب عباسی خدا منو نندازی.. به به من عاشق تاب بازیم .. خیلی خوبه آخ جووووون ...
9 آذر 1393

رئیس جدید کارخونه بابایی

  امروز تصمیم گرفتیم یه سر به کارخونه بابایی بزنیم چون شما هنوز اونجا رو ندیده بودی پسرم . بالاخره هر چی باشه در آینده رئیس این کارخونه هستی و باید از حالا باهاش آشنا بشی. چند تا عکس خوشگل هم ازت گرفتیم که میتونی ببینی...   خوشگل خودم چرا اینقدر متعجب نگاه میکنی عشق من کم کم داری به اطرافت دقیق میشی معلومه داری مدیریتو از همین الان شروع میکنی اینجا هم دیگه کاملا با محیط اخت شدی و داری سر کارگر ها داد و بیداد می کنی       ...
9 آذر 1393
1